شماره خبر : 1299
منتشر شده در مورخ : ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
ساعت : 8:8
بیا تا جهان را به بد نسپریم

یادداشت مکتوب

بیا تا جهان را به بد نسپریم

 

امروز روز بزرگداشت «فردوسی» شاعر حماسه سرای ایران زمین است.

«فردوسی» شاعری که از نیکی، قهرمانی، شجاعت و راستی سخن می‌گفت و با ساده‌ترین کلمات ماندگارترین اشعار را در قالب کتابی جاودان باقی گذاشت.
فردوسی پیش از آن که یک شاعر باشد، حکیمی است که برای نویسندگان پس از خود چراغ راهی روشن می‌کند.
او پیشتاز مسیری است که " سلامت زبان فارسی " را شکل می‌دهد. فردوسی بر خلاف آن چه معروف است بر زدودن کلمات عربی تاکید ندارد بلکه اصرار او صرفا بر استفاده درست از واژگان در مکان‌های مناسب است.
او در شخصیت پردازی قهرمان هایش هم بر این نکته تاکید می‌کند که:" هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. "
چنان که وقتی به زندگی تک تک این قهرمان‌ها دقیق می‌شویم، هر جا که به وقت سخن گفته اند و به موقع اقدام کرده اند برنده بوده اند و هرجا که با غفلت و بازیگوشی یا بر اثر غرور یا جبر روزگار، حواس شان پرت شده و سخن به موقع نگفته اند از مسیر خود منحرف شده اند.
نمونه بارز این وقت شناسی، شخصیت هایی، چون " تهمینه " مادر سهراب و همسر رستم است که، چون رستم را یافت درنگ نکرد و زندگی مشترک خود را با او آغاز کرد و نمونه بارز غفلت و از دست رفتن فرصت‌ها، خود رستم است که بار‌ها سهراب را در نزدیک خود دید و نشناخت و آن تراژدی بزرگ را رقم زد.
فردوسی از این نظر شاعری دقیق است. شاعری با اصول و با اخلاق که نشان می‌دهد دقت نظر و ژرف اندیشی بخشی جدا ناپذیر از هویت فرهنگی و دیرین ایرانیان بوده است. دقت نظری که فردوسی بزرگ با وجود سلاطین وقت نشناس و بی انضباط آن عصر سعی می‌کند یک تنه حفظ کند و برخلاف تمام چشم پوشی‌ها و ناملایمات بر رعایت آن اصرار دارد:
" پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
نمیرم از این پس که من زنده ام
که تخم سخن را پراکنده ام. "
اصرار فردوسی در حقیقت، حفظ فرهنگ دیرینی است که از میان داستان‌های اصیل و کهن ایران زمین انتخاب شده است.
فردوسی به نوعی دلیل ادبیات ماست، چون او برگ زرینی از اعصار وقرون گذشته راثبت می‌کند که در هیچ کتابی نمی‌توان یافت.
او که متولد طوس بود و از خانواده دهقان‌ها (یعنی بزرگ زاده)‌های آن عصر، در طول قرن‌ها شهرتی فراگیر پیدا کرد، ولی با وجود این شهرت اطلاعات زیادی از زندگی او باقی نمانده است. تنها همین قدر می‌دانیم که کتابش را بر اساس یک اثر منثور نوشته و تکمیل کرده است، سلطان محمود غزنوی بر این کتاب بی مهری کرد و صله‌ای که قصد داشت به او بدهد به فردوسی نرسید تا جایی که وقتی جنازه فردوسی را از دروازه‌ای بیرون می‌بردند، صله سلطان از دروازه دیگری وارد شد و باز همین قدر می‌دانیم که پیکر این شاعر بزرگ سرانجام در باغی که متعلق به خودش بود به خاک سپرده شد.
اما میراث فردوسی بزرگ‌تر از آن صله بود.
میراثی به نام شاهنامه که هم اکنون میراث بشری است و هنوز هم نسخه‌های زرین آن در کشور‌های مختلف دست به دست می‌چرخد.
فردوسی در سخن لطیف و پر شور است.
در اثر منظوم شاهنامه طبع لطیف و روحیه وطن دوستی فردوسی دیده می‌شود. حکیم توس به ایران زمین و افسانه قهرمانان آن عشق می‌ورزید. در شعر‌های او از هجو، دروغ و تملق خبری نیست.
در اختتامیه شاهنامه فردوسی، او با زیبایی تمام اثر خود را توصیف می‌کند.
بنا بر گفته فردوسی، شاهنامه اثری استوار از فرهنگ پارسی است که هم‌چون کاخی عظیم، پیکر فرهنگ پارسی را تناور نگه خواهد داشت. فردوسی در این دو بیت به مدت زمان نگارش اثر خویش هم اشاره می‌کند:
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
با وجود قدمت بیش از ۱۰۰۰ ساله شاهنامه فردوسی، این کتاب برای مردم ایران زمین دلنشین و قابل فهم است و همان‌گونه که فردوسی پیش‌بینی کرده بود، این اثر بی گزند و استوار، باعث مانایی زبان فارسی در جهان است.
پیام فردوسی در این کتاب همچون منش خود اوست. این که با وجود درک ضعیف زمانه از حفظ ارزش‌های اخلاقی، هر فردی باید آینه پاکی و نیکی برای نسل‌های بعد باشد:
" بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار
همان گنج و دینار و کاخ بلند
نخواهد بُدن مر تو را سودمند"

یادداشت از میترا لبافی
 خبرگزاری صدا و سیما 

برچسب ها : یادداشت مکتوب بزرگداشت فردوسی