راوی گفت: جوانانمان قانع نمی شوند که علم بهتر از ثروت است!
در حالی که سر در دانشگاه ها و موسسه های فرهنگی نوشته شده :
درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آورد چرخ نیلوفری را
اما این روزها که نتایج کنکور منتشر شده یا می شود، یکی از مشکلات خانواده های کنکوری ها، متقاعد کردن فرزندانشان برای پذیرفتن نتایجی است که اعلام شده و بسیاری از جوانان مردد هستند که آیا به دانشگاه بروند و سالها به امید رسیدن به جایگاهی درس بخوانند، یا بی خیال دانشگاه شوند و بروند دنبال یک کار نان و آب دار که نیاز به مدرک تحصیلی ندارد و می شود بدون آنکه بهترین سالهای جوانیشان را صرف کسب دانش کنند، صاحب سرمایه و درآمد شوند.
این جوانان که شاهد فضای امروز جامعه اند معتقدند اگر هم درس بخوانند و مدرکی بگیرند، چنانچه پارتی و حامی نداشته باشند، آن مدرک هیچ فایدهای ندارد و برای اثبات حرفشان افرادی را مثال میزنند که می شناسند و دارای مدرک لیسانس و فوق لیسانس و بالاتر هستند ولی چون از خانوادههای هزار فامیل و رانتها نیستند، سالهاست بیکار ماندهاند و حاضرند کنار دست یک فروشنده و سوپری کار کنند که آن هم پیدا نمی شود چون هرکاسبی ترجیح می دهد اگر نیاز به نیروی کار دارد، از بستگان خود استفاده کند.
به اعتقاد آنها عاقل آنست که به اقتضای زمانه راه درست را پیدا کند چون در حالی که خیلی ها خود را معطل عبور از پلها برای رسیدن به موفقیت می کنند بعضیها بدون امید داشتن به پلها، خود را به آب می زنند و هر طور شده به آن سوی آب می رساند و به ساحل دست می یابند و فی الواقع؛
عاقل به کنار آب تا پل می جست
دیوانه پا برهنه از آب گذشت
خدا وکیلی اگر کلا همان را قاضیکنیم نتیجه می گیریم که این عزیزان دل، بیجا نمی گویند. نگاهی به انتصابات از قدیم تا امروز نشانگر آنست که منصوبین نه به خاطر مدارکشان بلکه به دلیل وابستگی هائی که داشته و دارند به جایگاهی رسیده اند، جمعی هم بر اثر داشتن عقل معاش و ریسک پذیری صاحب جاه و مال شده اند و اگر قرار باشد جوان امروزی را به کسب علم و دانش و امیدوار به بهره برداری از مدرکی که پس از سالها زحمت و هزینه به دست می آورند کنند، باید یک تحول و دگرگونی در اداره کشور پدید آید تا بتوانیم فرزندانمان را قانع کنیم که اگر درخت جوانیشان بار دانش بگیرد، به جائی میرسند و شاهد حق کشی و تبعیض نخواهند بود.
رشد اقتصادی مناطق مرزی مانع عبادی شدن شهرها نیست
بزرگواری که هنوز جوهر حکمش خشک نشده در وصف دو شهر استان که زخم های جنگ همچنان بر پیکرش مانده گفته:<شهرهای آبادان و خرمشهر، منطقه آزاد و محل واردات خودروهای خارجی شده در حالی که باید به یک مرکز عبادی مهم و بزرگ تبدیل میشدند.>
کاش این عزیز می دانست هنوز هم مسجد جامع خرمشهر قداست خود را دارد و به عنوان میعادگاه رزمندگان و حافظان شهر در خاطره ها باقی است، اما اکنون که جنگ نیست و باید شاهد زنده ماندن شهر و ایجاد اشتغال برای جوانان و مردم آنجا باشیم، اگر بخواهیم مراکز و مناطق تجاری نداشته باشیم، تکلیف مردم چیست، ضمن اینکه شاخصه شهرهای مرزی، صادرات و واردات است و چگونه یک مقام مملکتی انتظار دارد، چنین شهرهایی از امکانات و قابلیت هایی که دارند محروم شوند. البته اگر نقصی در کارهاست باید اصلاح شود که مجلس و شورای نگهبان همین کار را در دستور دارد اما این که شعارگونه با مسایل برخورد شود، سودی برای استان ندارد. عبادت جای خود و اقتصاد و رشد و توسعه هم جای خود را دارد.
مدیران نالایق باید تاوان کارهای نسنجیده شان را بپردازند
بعد از اقدام نابخردانه مدیریت سابق صندوق بازنشستگان مبنی بر صدور کارت حقوقی بازنشستگان متضمن نصب عکس صاحب کارت و ثبت شماره ملی روی آن که منجر به اعتراض گسترده این عزیزان شد مدیر بعدی که قانع شده بود صدور چنین کارتی درست نبوده دستور لغو آن را داد و قرار شد موضوع منتفی شود. منتهی کاش قبل از کنار گذاشتن این مدیر او را مجبور می کردند که دلیل این کارش را تشریح کند و جواب بدهد چرا باید یک بازنشسته برای خرید یک دسته سبزی، هویتش را در اختیار فروشنده بگذارد.
وقتی می گویند هر کسی شایستگی مدیری را ندارد برای همین کارهاست.
حالا باید دید تاوان این همه هزینه ای را که برای تهیه این کارتها شده چه کسی یا کسانی باید بپردازند و بهتر است حساب و کتابی و مجازاتی در کار باشد که عبرت مدیران دیگر شود تا از این شکرها نخورند!
ببخشید، به دنیا آوردن چهار فرزند، حتماً هنر است
بزرگواری گفته: <جای تاسف است که امروزه زنان اگر هنر کنند، فقط چهار فرزند به دنیا می آورند.> عرض شود در روزگاری که با اقتصاد بیمار کشورمان اداره یکی دو فرزند برای خانواده بسیار سخت است به دنیا آوردن و بزرگ کردن چهار فرزند، واقعاً هنر است و حاج آقا کم لطفی فرموده! تازه مگر فقط همین به دنیا آوردن است، فرزند داشتن کلی شرایط دارد.
مادر، اگر شاغل باشد که نصف حقوقش را باید صرف نگهداری فرزندش در غیابش بکند، اگرهم از طبقه محروم باشد باید برود خانه های مردم کار کند تا مقداری از هزینه ها را تامین نماید چون حقوق همسر کافی نیست اگر هم همسر را از دست داده باشد بزرگ کردن فرزندان دشوارتر است.
برچسب ها : علم ثروت بازنشستگان