راوی گفت:چطور با وجود این همه کودکان کار و زباله گرد، مسئولان خواب راحت دارند؟
زمانی کودکان کار، به حضور آنها کنار خودروهای متوقف شده در محلهای چراغ راهنما که به سرنشینان آنها گل یا فال حافظ می فروختند، یا بچه هایی که طبق قانون کار نباید از آنهار کار کشید ولی در تعمیرگاه ها و محل های دیگر مشغول و از تحصیل باز می مانند، خلاصه می شد، اما چند سالی است، کودکان زباله گرد به آنها اضافه شده اند و به جای حضور در کلاسهای درس یا آغوش خانواده، به تنهایی یا همراه پدر و یا حتی مادر، گونی هایی که چند برابر جثه شان است بر پشت دارند و در میان زباله ها، دنبال ضایعاتی می گردند که خریدار دارد.
چنین وضعیتی در حالی بر فضای شهرهای ما از جمله کلانشهر اهواز حاکم است که طبق ماده 79 قانون کار، به کار گماردن افراد کمتر از 15 سال تمام ممنوع است، آن هم در محیط های کارگری و زیر نظر سازمان تامین اجتماعی نه در مکان های آلوده جمع آوری زباله و در میان پسماندها.
اخیراً راوی خبردار شد که یک خیر در تهران هزار نفر از کودکان زباله گرد را زیر پوشش گرفته و آنها در کارگاههایی آموزش دیده اند تا حرفه ای یاد بگیرند و برای خودشان کار کنند و تسهیلاتی هم برای شروع کار در اختیارشان گذاشته شده است. آیا سازمان ها و نهادهای عریض و طویل ما مثل کمیته امداد، سازمان بهزیستی و بنیادهای برکت و مستضعفان و آستان قدس قادر به انجام چنین برنامهای نیستند؟ آیا توان و امکانات آنها از بضاعت یک خیر کمتر است؟آیا بی تفاوتی نسبت به حال وروز این کودکان موجب افزایش روز افزون تعداد آنها نمی شود؟ که قطعاً چنین است کما اینکه طبق اعلام رئیس اورژانس اجتماعی کشور، فقط در تهران نزدیک به چهار هزار کودک زباله گرد وجود دارد که از مشاغل غیر معمول و پر خطر است. همچنین براساس اعلام سازمان بهزیستی طبق آمار وزارت کار ( در سال 1396) پانصد هزار کودک کار، در سطح کشور وجود دارد که به سه دسته کودکان کار، کارگاهی، کودکان کار در خیابان و کودکان زباله گرد تقسیم می شوند. چطور با وجود چنین آمارهایی مقامات مسئول، نمایندگان در مجموع حاکمیت به فکر چاره برای پاک کردن این لکه ننگ نیستند و می توانند شب ها با خیال راحت سر بر بالین گذارند؟
اندیکا نیاز به این همه بازدید کننده ندارد، به فکر تامین اعتبار مورد نیاز در مرکز تصمیم گیری باشید
عجب ترافیکی از آمد و رفت های مقامات کشوری از رئیس جمهور و معاون اقتصادی او گرفته تا نمایندگان مجلس و بقیه به اندیکا بوجود آمده و البته این وضع باعث شد که اندیکا از زیر پونز بیرون بیاید، اما واقعیت اینست که اندیکا و زلزله زدگان آن دیدن ندارند چون تمام مشکلاتشان در تامین سر پناهی قبل از سرما و باران، تهیه مایحتاج ضروری اهالی و تامین علوفه برای دامها خلاصه می شود.
ساختن خانه های خراب شده ( که بهتر است بگوئیم آلونک های گلی و سنگی) هم که برنامه دراز مدت آنجاست و متولی هم مشخص است چون مربوط به روستا و عشایر است. آقایان محبت کنند به جای زحمت سفر به مناطق زلزله زده، به فکر تامین اعتبار لازم و امکانات مورد نیاز باشند که به مرکز مربوط می شود. برای رضای خدا هم روی استاندار ویژه حساب کنند و از ایشان گزارش بخواهند چون بنده خدا حق دارد اعتراض کند که چرا آقایان به حوزه حکمرانیش ورود کرده و وانمود می کنند که تا از مرکز نیایند کارها پیش نمیرود!
آقایان باید ممنون شبکه استانی باشند که به جای آنها پی گیر مسائل هستند
در خبر 23 شنبه شب شبکه استانی، گوینده خبر از معاون عمرانی استاندار ( که معمولاً خبری از ایشان نیست) سوال کرد گفته شده تا یک ماه دیگر قرار است مسکن زلزله زدگان سر و سامان بگیرد، شما در جریان هستید؟
آقای معاون از این سوال ناراحت شد و گفت این کی بوده که گفته می شود یک ماهه این همه مسکن ساخت؟
بعد گوینده توضیح داد منظور اینست که می شود کانکس بطور موقت نصب کرد که اهالی از سرما و باران در امان باشند که ایشان نصب کانکس را رد کرد. بهر حال انتظار از مسئولین به خصوص در سطح معاونتها اینست که با حوصله و مسئولانه جوابگو باشند. به اعتقاد راوی، شبکه استانی، به خصوص بچه های خبر، کار با ارزشی برای پی گیری مسایل استان می کنند و حالا که متولیان امور اطلاع رسانی درستی ندارند، لااقل وقتی خبرنگاران به جای آنها مواردی را پی گیری می کنند، بهتر است با روی باز پاسخگو باشند.
کاش خرمشهری که هرگز آباد نشد، با هویت خونین شهر، باقی مانده بود
در ایتالیا شهری وجود دارد که می گویند قدمت آن به بیش از هزار سال می رسد. این شهر را به همان شکل که بوده حفاظت و نگهداری کردهاند و اگر مرمتی نیاز داشته با حفظ اصالت معماری ها و وضعیتی که داشته انجام داده اند. حالا این شهر یکی از منابع کسب درآمد کشور از طریق جذب توریست هایی که به اماکن قدیمی علاقمندند، تبدیل شده است.
راوی وقتی این مطلب را شنید، به یاد خرمشهر قهرمان افتاد که در جنگ هشت ساله آماج حملات روزانه دشمن بود و پس از پایان جنگ به صورت تابلوی گویایی از تحمل خرابیها و ویرانیها درآمد و تمام تاسیسات و زیر بناهای آن به همراه خانه ها و مراکز بزرگ تجاری از بین رفته و فقط به درد یک موزه بزرگ جنگی می خورد و ای کاش به این شهر دست نمی زدند و به همان حال می گذاشتند تا برای همیشه تاریخ در معرض دید توریست ها قرار می گرفت چون واقعاً عرضه ترمیم خرابیها در مسئولان گذشته و حال وجود نداشت و ندارد و امروز از دیدن و یادآوری وضعیت این شهر دلمان به درد می آید، در حالی که پولهای نجومی به بهانه بازسازی این شهر به استان سرازیر شد و کسی هم نپرسید که این همه پول سر از کجا درآورد.
بهر حال اعتقاد بر اینست که اگر خرمشهر با همان هویت خونین شهر می ماند و کنارش شهر جدیدی می ساختند، امروز با شهری مواجه نبودیم که انواع آسیب های اجتماعی را در کنار از بین رفتن زیر ساخت هایی که هرگز آباد نشدند دارد.
برچسب ها : كودكان كار و زباله گرد مسكن خرمشهر