حتی نزدیکی انتخابات موجب فراوانی و جلوگیری از گرانی نشد
هنر جمهوریت،سپردن کارها به اهلش است
وقتی یک نفر رئیس جمهور می شود،به آن معنی نیست که نباید از افرادی که احیاناً رقیب او بوده اند یا با او رفاقتی ندارند اما می توانند مفید واقع شوند،بهره نبرد چون برای ساختن یک کشور و مدیریت یک ملت از تمام عوامل سازنده و ظرفیت های انسانی باید استفاده شود.
ما داریم که پیغمبر (ص) وقتی در جنگ پیروز شد از او سوال کردند با اسیران چه کنیم،فرمود اینها به درد می خورند،بعد دستور داد هر اسیری که بتواند ده نفر را باسواد کند،آزاد می شود،در حالیکه می توانست فرمان قتل یا بیگاری گرفتن آنها را بدهد.که البته چنین خصلتی در سیره پیامبران نیست.
این تدبیر می تواند برای سکانداران کشور الگو باشد و تنها به افراد هم جناح و آشنا اکتفا نکنند.
یک رئیس جمهور باید طوری رفتار کند که مردم او را قبول داشته باشند چون ممکن است بعد از چهار سال یا هشت سال باز هم بخواهد به صحنه بیاید و آنجاست که عملکردش او را یاری می کند یا بلعکس و چه بهتر که اگر یک نفر،حتی یک کار و عمل مفید از او سر زد،در حالی که بقیه کارهایش مورد تایید نیست،همان یک حرکت را قبول داشته باشیم.
یک رئیس جمهور ممکن است هزار کار کرده باشد که مورد تایید نباشد اما وقتی به روستا رفت و با روستائیان سر یک سفره نشست،مهرش در دل آنها رفت،بر عکس ممکن است یک رئیس دولت وقتی مردم هزار گرفتاری دارند،او برای تفریح به کیش برود! اینها نقاط ضعف و قوت دولتمردان است که باید مدنظر قرارگیرد تا رئیس یک دولت در دلها جای بگیرد و مردم با او همکاری کنند.
فیدل کاسترو هفت ساعت حرف می زد و مردم با اشتیاق گوش می دادند و دوستش داشتند چون هفت سال یک لباس پوشید ( سبز پلنگی) و مثل مردمش زندگی کرد،نه مثل بعضی ها که اقرار می کنند صاحب چندین آپارتمان و یک خانه 1000 متری هستند و مردم خبر از زندگی شاهانه آنها دارند. قطعاً مهمترین دلیلی که ما نتوانستیم بعد از جنگ تا به حال خودمان را جمع کنیم و استانهایمان به توسعه و پیشرفت دست یابند ضعف در مدیریت های سطح بالا بود و تا وقتی از ظرفیت های پویا،فعال و صاحب اندیشه و خرد جمعی استفاده نکنیم از آنچه می ترسیدیم بر سرمان می آید (کارها به نااهلان سپرده شود) بدیهی است زندگی مردم تغییر نخواهد کرد.
حتی نزدیکی انتخابات موجب فراوانی و جلوگیری از گرانی نشد
تا آنجا که به یاد داریم در گذشته زمان نزدیکی انتخابات (مجلس یا ریاست جمهوری ) برای خوشایند مردم،بعضی اقلام فراوان و با قیمت مناسب در بازار عرضه می شد،امکانات رفاهی هم بهتر و در مجموع کارهایی می کردند که موجب دلگرمی و امیدواری مردم به آینده شود،اما این بار در حالی که زمان زیادی تا مهمترین انتخابات نمانده،نه تنها قدمی به نفع مردم برداشته نشده،بلکه باز هم برخی مواد و اجناس اساسی،افزایش قیمت پیدا کردند یا خبر گرانی آن را داده اند مثل روغن که علناً اعلام شد و نان که فعلاً در یک استان انجام شده و عنقریب به تمام استانها و قاعدتاً استان ما هم خواهد رسید.
حالا مقامات کشوری کجا هستند که اعلام می کردند مشکلی از نظر تامین مایحتاج عمومی نداریم یا هر نوع گران شدن را تکذیب می کردند. جالب است که یکی از کاندیداها هم از همین مسئولان است که بارها به دفاع از عملکرد دولت خبر از فراوانی کالاهای اساسی را می داد. البته بنده خدا خودش هم از این وضع ناراضی است و دیدیم که موقع ثبت نام برای انتخابات ریاست جمهوری بغض کرد و چه اشکی برای مردم ریخت!
تنها امیدواری مردم اینست که با تغییر دولت،آنها که تمام بدبختی های مردم را از جانب دولت فعلی می دانند،حرفشان به کرسی نشیند و تازه واردها که زمام امور کشور را بدست خواهند گرفت،مملکت و مردم را از فلاکت و سردرگمی نجات بدهند که آینده نشان خواهد داد چقدر این تغییر تحقق پیدا خواهد کرد.
البته دولت بعدی راهی جز تغییر اوضاع ندارد و باید با عزم تغییر و تحول و پایان دادن به مشکلات مردم به میدان بیاید که البته شرط هر گونه تحول و دگرگونی وضع،بکارگیری افراد متخصص،کارآمد و با تجربه است. افرادی که به رانت و نسبت های سببی و نسبی متکی نباشند و به خدا و روز جزا و رضایتمندی مردم متکی باشند.
کاش یوسفی پیدا می شد اقتصاد را نجات دهد
یک اقتصاددان معتقد است علت اینکه مشکلات اقتصادی علیرغم عوض شدن مقامات کشوری و محلی تمامی ندارد اینست که نبض اقتصاد در دست افرادی معدود است که چراغ خاموش هر طور اراده کنند، بازار و مسکن و خودرو و غیره را مدیریت می کنند و ماندگار هم هستند. آنها به جای تدبیر برای حل معضلات در ثروت اندوزی مهارت دارند و آثار آنرا در برج هایی که بالا می روند و دارایی های نجومی آنها مشهود است.
این اقتصاددان می گفت ای کاش در این زمان هم حضرت یوسفی پیدا می شد که با تعبیر خواب های آشفته، تدبیری برای نجات مردم از گرانی، کمبودها، خشکسالی و گرفتاریهای دیگر پیدا می کرد.
شاید هم ناجی باشد و میدان نمی دهند و یا زرشناس نیستند و قدر گوهر نمی دانند.
از حافظ مدد بگیریم شاید راهگشا باشد :
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
برچسب ها : گرانی انتخابات1400 مشكلات اقتصادی