شماره خبر : 50032
منتشر شده در مورخ : پنج شنبه 20 شهریور 1404
ساعت : 14:44
قرن امریکائی؛ خوابی که تعبیر شدنی نیست!

قرن امریکائی؛ خوابی که تعبیر شدنی نیست!

                    
 
از اوایل قرن بیستم میلادی که امریکا به عنوان میراث خوار استعمار پا به عرصهِ سلطه و غارتگری جهان گذاشت به دلیل خوی برتربینی آرزو داشت که به عنوان قدرت مسلط جهان شناخته شود و لذا اوّلین بار هنری لوس نویسنده و ناشر امریکائی عبارت “قرن امریکائی” را بکار برد و از این عبارت، قرن بیسنم میلادی را مورد نظر داشت لیکن با وجود رقیب قدرقدرتی چون شوروی و بلوک کمونیسم این آرزو نتوانست در قرن بیستم محقّق شود. امّا با آشکار شدن آثار شکست کمونیسم در نیمه دوم قرن بیستم، بار دیگر و این بار توسط بسیاری از صاحب نظران و تحلیلگران امریکائی و غیرامریکائی قرن بیست و یکم قرن امریکائی نام گرفت و گردانندگان اصلی حکومت امریکا، یعنی ابرسرمایه داران و صهیونیسم بین الملل، بلافاصله پس از فروپاشی شوروی، با شعار “نظم نوین جهانی به سرکردگی امریکا” خواستند نقشهِ خود را برای سلطه بر جهان محقّق سازند و برای تحقّق این رؤیا باید بر منبع اصلی تأمین انرژی جهان یعنی خاورمیانه مسلط می شدند تا بتوانند سایر کشورهای قدرتمند جهان را مطیع خود سازند، لیکن برای تسلّط بر خاورمیانه دو مانع وجود داشت؛ یکی دین اکثریت مردم منطقه یعنی اسلام که پیروان خود را از هرگونه سلطه پذیری منع می کند و دیگری جمهوری اسلامی ایران که با ظهور خود در اواخر قرن، زلزله ای در ارکان استکبار جهانی ایجاد کرده بود.
برای رفع هر دو مانع، برنامه ریزان نظام سلطه طرح تروریستی بسیار پیچیده ای را در امریکا پیاده کردند تا با بدنام کردن اسلام و مسلمانان، همراهی افکار عمومی را در امریکا و سایر کشورهای جهان، برای شروع جنگ صلیبی جدید برعلیه مسلمانان بدست آورده و با محور شرارت خواندن کشورهای مسلمان، به اشغال این کشورهای نفتخیز دست زده و کار نظام اسلامی ایران را که در حال تبدیل شدن به مانع اصلی استکبار در جهان بود نیز یکسره کنند.
بر اساس این نقشه و با همکاری رژیم سرسپردهِ سعودی و بکارگیری تروریستهای القاعدهِ وابسته به این رژیم، حادثهِ یازده سپتامبر رقم خورد، حادثه ای که در آن امریکائیها با کنترل الکترونیکی دو هواپیمای مسافربری از روی زمین آنها را به دو برج بلند سازمان تجارت جهانی در نیویورک کوبیدند و با تخریب این دو برج و برج دیگری که قبلاً دینامیت گذاری شده بودند، یک گروه تروریستی بظاهر مسلمان را مقصر قلمداد کرده و براساس نقشهِ از پیش تعیین شده و به بهانهِ قلع و قمع این گروه و دستگیری اسامه بن لادن رئیس آن، کشور افغانستان را اشغال کردند تا بعداً با اشغال عراق، هم به منابع نفتی بزرگ این کشور مسلّط شوند و هم راهی برای حمله به ایران پیدا کنند. امّا با این وجود که از چند روز پس از این حادثه تا به امروز دهها کارشناس و متخصّص و تحلیگر امریکائی و غیرامریکائی مستقل، نمایشی بودن این حادثه و دخالت مستقیم دولت امریکا را در بروز این حادثه اثبات کرده اند، همچنانکه جهان شاهد است این دولت جنایتکار بی اعتنا به اثبات ساختگی بودن این حادثه، نقشهِ خود را در اشغال افغانستان و عراق، با امید به تسلّط بر خاورمیانه و زدن ضربه نهائی به ایران اسلامی دنبال کرد، امّا همچون 47  سال گذشته در مقابله با ایران اسلامی در تمام ابعاد تیرش به سنگ خورد و علاوه بر آن ناچار شد که با آبرو ریزی از افغانستان فرار کند و در عراق نیز بزودی دست بفرار خواهد زد و بفضل الهی دیری نخواهد گذشت که با اخراج از خاورمیانه، آرزوی قرن امریکائی را بگور بَرَد. ان شاء
موسوی زاده
 

برچسب ها : امریکا شوروی خاورمیانه