شماره خبر : 4910
منتشر شده در مورخ : ۱۹ مرداد ۱۴۰۰
ساعت : 9:55
دومین «روایت طَف» تماشایی شد؛ به پسرعمویم بنویسید «کوفه نیا»/ گیرنده یافت نشد

دومین «روایت طَف» تماشایی شد؛ به پسرعمویم بنویسید «کوفه نیا»/ گیرنده یافت نشد

 

دومین نماهنگ پروژه «روایت طَف» از اجتماع عظیم «عشیره عاشورا» در قالب یک دلنوشته عاشورایی در دسترس بینندگان قرار گرفت.

 دومین نماهنگ پروژه «روایت طف» از اجتماع عظیم «عشیره عاشورا» با عنوان «پلک اول؛ گیرنده یافت نشد» توسط دست‌اندرکاران مجموعه «فطرس» به عنوان مرکز حفظ و نشر آثار محمود کریمی ذاکر اهل بیت (ع) منتشر شد.

«طَف» نام دیگر سرزمین کربلاست که در ادبیات مرثیه خوانی و ذکر مصائب حضرت امام حسین (ع) از این عنوان بسیار شده که دربرگیرنده عنوان کربلای معلی است.

در متن دومین نماهنگ پروژه «روایت طف» آمده است:

پدرم قصه مرد را بارها گفته بود. پدرم می‌گفت من با مرد همسفر بودم توی بیابان‌های مکه تا کوفه؛

وارد کوفه که شد من بالای نخلی بودم و از دور می‌دیدمش؛ پدرم می‌گفت: سر دعوتش دعوا بود که کجا شام بخورد و کجا ناهار.

رَمه بود که پیش پایش قربانی می‌شد و مشت مشت اسفند دور سرش. دود.

پدر می‌گفت: ورق برگشت و مرد تنها ماند. عین پیاله پیمانه در خمره گندم.

پدرم می‌گفت: من آن شب با مرد توی کوچه‌های کوفه قدم می‌زدم. ماه روی تنهایی اش گرد نقره‌ای رنگ می‌پاشید. خودش بود و شمشیرش و صدای زوزه شغال که متعفن و چرک روی دوش شن بادها می‌آمد و بر در و دیوار شهر می‌نشست.

پدر می‌گفت: زدند زیر حرفشان، بعد دستگیرش کردند، بعد مرد را کشتند و من بالای مناره مسجد بودم که دیدم افتاد و دیدم خون از گوش و بینی‌اش روی خاک کف کوچه‌ها جاری شد.

پدرمی گفت: از فردا توی بازار، شمشیر فروش‌ها وقت سر خاراندن نداشتند. آهن و فولاد پیدا نمی‌شد و کاروان‌ها به جای شِکر و ادویه و دارچین از هند و یمن و هرات فقط تیغ و شمشیر و نیزه می‌آوردند و همه را فروخته بودند.

پدرم می‌گفت: اگر کشاورزی می‌خواست داس و تیشه ای تیز کند، باید منت می‌کشید و سر کیسه شل می‌کرد و صبوری…

پدرمی گفت: مرد تنها بود، مرد را کشتند و هیچکس به وصیتش عمل نکرد که گفته بود: قلم و کاغذ بردارید و دو کلام به پسرم بنویسید: «کوفه نیا»

منبع: مهر

برچسب ها : حسینیه مهر محرم 1400 محمود کریمی نماهنگ